فعلا بی نام باشه بهتره

خونه ی شنگول و منگول هزار تا قصه داره

فعلا بی نام باشه بهتره

خونه ی شنگول و منگول هزار تا قصه داره

منگولم دلم بلات تنگ شده

سلام دوس جونیای مهلبون


منگول امروز بعد از 5 روز دوری داره از سفر بر میگرده

 

دلم بلاش یه ذله شده


ساعت 11 میرسه


دیگه اینکه بابا و داداشی احتمالا پنج شنبه بیاین 


داداشم بعده یک سال و چند ماه داره برمیگرده


دعا کنین این دفعه راضی بشه که نامزدی کنه چون این بار که بره دیگه تا چند سال نمیتونه


برگرده


دیگه اینکه برای منم زیاد دعا کنین تا زودتر برم سر خونه وزندگیم


خسته شدم از این همه بللتکلیفی و رو هوا بودن


دلم سقف خونه ی خودمو میخواد که بتونم توش زندگی کنم و هر کاری دلم میخواد بکنم





شروعی دوباره

سلام به دوستای عزیز


این اولین پستم تو این وبلاگ جدیده


نمیدونم باید چی بنویسم؟


نه اینکه فکر کنم باره اولمه نه اما به خاطر بعضی مسائل دیگه دس و دلم به نوشتن نمیره


من سه چهار ساله دارم وب مینویسم اما تا حالا تو بلاگ اسکای عضو نشدم 


امیدوارم اینجا هم مثل جاهای دیگه بتونم دوستای خوبی پیدا کنم


 دیگه اینکه امیدوارم امنیت اینجا بهتر ز جاهای قبلی باشه



اینجا میام از خودم و همسر مهربانم مینویسم  که بهش میگن خاطرات


خب دیگه برای شروع کافیه


ببخشید که خودم رو نمیتونم معرفی کنم به خاطر مسائل امنیتی


شاید آپهای بعدی رو رمز دار کردم


این اولی رو برای شروع بدون رمز میذارم




من شنگولم و همسری منگول


انشالله روزها و ساعات خوبی اینجا سپری کنم